- ب ب +

فلسفه مبتنی بر آزمون چیست؟

Experimental Philosophy که در اینجا در برابر آن از تعبیر «فلسفه مبتنی بر آزمون» بهره جسته ایم، جدیدترین ایده برآمده از دل فلسفه تحلیلی است. ترجمه آن به «فلسفه تجربی» چندان مناسب نیست، چون ممکن است مخاطب آن را با سنت فلسفی تجربه¬گرایی empiricism اشتباه بگیرد. ضمناً در فلسفه مبتنی بر آزمون نه صرف تجربه، که آزمون میدانی اهمیت محوری دارد.
 
هرچند که رویکرد طبیعی گرایانه کواین به معرفت شناسی به دلیل ادعاهای رادیکالش با نقدهای جدی مواجه شد، اما به تدریج در فلسفه معاصر نفوذ کرد. تا آنجا که به روش معرفت شناسی مربوط است، به نظر می رسد فلسفه مبتنی بر آزمون تجلی تصویر آرمانی کواین از معرفت شناسی است. به هر حال، فلسفه مبتنی بر آزمون به عنوان شاخه ای جدید از فلسفه معاصر بررسی مسائل فلسفی، به خصوص معرفت، را از یک منظر علمی تر ممکن ساخته است.
فلسفه مبتنی بر آزمون «در پی این است تا پدیداری را که به طور سنتی با فلسفه پیوند داشت، با استفاده از روش هایی بررسی بکند که همین اواخر در علوم شناختی به وجود آمده است. یعنی، فلاسفه آزمون گرا شهودهای مربوط به مسائلی را که مدت های طولانی متعلق به قلمرو فلسفه تلقی می شدند، بررسی می کنند، اما این شهودها را با استفاده از مطالعات تجربی، تحلیل ها و نیز وارسی کامل و نظام مند فرضیه های شناختی ای بررسی می کنند که جهان وسیع تر علوم شناختی آشنا هستند»(knobe, 2017). بخش برجسته فلسفه مبتنی بر آزمون معرفت شناسی مبتنی بر آزمون است. از آنجا که فلسفه مبتنی بر آزمون شهودهای فلسفی فلاسفه را در مقابل شهودهای عامه قرار می دهد، بررسی شوهد های گتیه تمرکز اصلی فلسفه مبتنی بر آزمون در سال های اخیر است. (see: Machery, 2017; Machery, 2015; Jonathan M Weinberg and et al, 2001) سایر موضوعات جذاب فلسفه مبتنی بر آزمون عبارتند از: سعادت (Joshua Knobe, Tania Lombrozo, and Shaun Nichols, 2014) ؛ شهود عامه در مقابل شهود فلاسفه (Machery and et al, 2012; Nagel, 2011) ؛ اخلاق و فلسفه اخلاق (Doris and Stich, 2014; Kelly and Stich, 2006) ؛ گرایشان دینی فلاسفه در مقابل عامه (De Cruz and Smedt, 2016)؛ بررسی انتقادی فلسفه مبتنی بر آزمون (O’Neill, E., and Machery, E. 2014).
در فلسفه مبتنی بر آزمون بر فهم عامه از مسائل فلسفی، از جمله معرفت، تمرکز می شود. این امر برای محققان و معرفت شناسان و فیلسوفانی که در فرهنگ غرب رشد نیافته اند بسیار جالب است، چون اغلب این احساس را داشته اند که بخشی از داوری های فلاسفه غربی در مورد ساختار معرفت، شهود و ...، با تجربه زیسته آنها چندان تقابق ندارد. البته اغلب کارهایی که تا کنون در زمینه فلسفه مبتنی بر آزمون انجام گرفته است ایراداتی دارد. مثلاً جامعه آماری برخی از این مطالعات قابل مناقشه است. در بسیاری از آنها، افرادی که به عنوان نماینده فرهنگ های مختلف درنظر گرفته شده اند، به دشواری می توانند نماینده عامه آن فرهنگ تلقی شوند. به علاوه، در اکثر آنها بحثی مفصل درباره برداشت متنوع و گوناگون از «شناخت» در فرهنگ های غیر غربی وجود ندارد.
فلسفه مبتنی بر آزمون دو مطالبه و انتظار غیرمنتظره دارد. اولی مطالبه ای است روش شناختی: روش پیشینی فلسفه باید با روشی ترکیبی جایگزین شود که شبیه روش علم است. یعنی فلاسفه به جای این که فهم و شهود خود را با فهم همه انسان های واقع در فرهنگ های مختلف یکی بدانند، با مطالعه میدانی دریابند که واقعا مردم در مورد مسائل و مفاهیم فلسفی چگونه می اندیشند. مطالبه دوم نتیجه طبیعی مطالبه نخست است، یعنی مورد چون و چرا قرار دادن اعتبار برخی از شهودهای فلاسفه، هنگامی که آن شهود ها در مقابل شهودهای عامه قرار می گیرند.
برخی آثار فلسفه مبتنی بر آزمون را معرفی کرده اند. اما تصویری جامع از آن وجود ندارد. کتاب مطالعات آکسفورد درباره فلسفه مبتنی بر آزمون Oxford Studies in Experimental Philosophy (knobe and et al, 2015) فقط به جمع آوری مقالات درباره آن اکتفا کرده است، بدون نگاه انتقادی. به نظر می رسید لازمه ارائه تصویری جامع از فلسفه مبتنی بر آزمون، بررسی انتقادی آن است.
 
جلال پیکانی
برای مطالعه مقدماتی و آشنایی کلی منبع زیر مناسب است:
Knobe, S. and Nicholas, S. 2017, “Experimental Philosophy”, Stanford Encyclopedia of Philosophy, Available at: https://plato.stanford.edu/entries/experimental-philosophy/